آرمان

آرمان جان تا این لحظه 11 سال و 7 ماه و 5 روز سن دارد

عزیز من

سلام عزیز مامان خیلی وقت بود که نتونستم بیام برات پست بذارم عزیزم الان که 7 بهمن ماهه تو تقریبا 11 کیلو وزن داری البته بد از یه مدت تب داشتن بی دلیل که بعضی ها میگن به خاطر دندونای آسیابته گلم که داره در میاد نمیدونم اما امیدوارم که هیچ بچه ای مریض نشه چون برا مامان بابا ها خیلی سخته آمین

یک ساله که شدی راه افتادی الانم که دیگه بدوبدو میکنی با داداشیت با داداشی قایم بوشک بازی میکنی این بازی رو خیلی دوست داری کلمه هایی که  میگی : بابا مامان داداش عمو طوطو و خیلی چیزای دیگه وقتی ازت می پرسم هاپو چی میگه میگی هاپ هاپ گاو میگی ماااااا ببعی بععععع وبعضی حیوونای دیگه رو

12تا دندون در آوردی اما همش دستات تو دهنت حتما خیلی درد داره خدا کنه زودتر بقیه شم در بیاد تا راحت بشی خوشگل من

 

 

خیلی دوستت دارم هم تو هم داداشی رو بوس

 


تاریخ : 08 بهمن 1392 - 08:57 | توسط : آرمان جون | بازدید : 840 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

داداشی های مهربون

داداشی های مهربون

امروز برده بودمت برا وزن شده بودی200/9 گفتن خوبه وزن گرفتی خوشحال شدم عزیزم بوس
تاریخ : 05 تیر 1392 - 21:23 | توسط : آرمان جون | بازدید : 1088 | موضوع : فتو بلاگ | 7 نظر

اولین دندون آرمان

اولین دندون آرمان


تاریخ : 02 تیر 1392 - 02:22 | توسط : آرمان جون | بازدید : 1141 | موضوع : فتو بلاگ | 8 نظر

1 تیر

امروز 1 تیر 1392 پسر مامان اولین دندونش جوونه زده از پایین خیلی شلوغی می کنی خوشگل مامان همش دستتو میگیری به میز و صندلی ومبل و خلاصه هر چیزی که یکم بلنده و پا میشی وبه کمکش راه میری عزیزم گاهی وقتا هم به پشت میوفتی گلم و گریه میکنی آخه خودت میری مامانی کسی که باعثش نیست بعدش داداشی به من میگه مامان بیا چرا مواظبش نیستی آرمان افتاد مواظبش باش دیگه آخا داداش خیلی دوست داره تو هم همش حواست به اونه و به کارای اون نگاه میکنی چند وقته از غذاهای که خودمون میخوریم بهت میدم خیلی دوست داری بیشتر از فرنیت گلم تازگی هم یاد گرفتی میگی مممم  ..... مامان وبابا خیلی دوستت دارن عزیزم درست به اندازه داداشی بوسسسسسسسسسسس


تاریخ : 02 تیر 1392 - 02:00 | توسط : آرمان جون | بازدید : 858 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

آرمان راننده میشود

آرمان راننده میشود

وای که چه قدر دوست داری جای راننده وایستی و فرمون و محکم بگیری آخه عزیزم وقت رانندگیتم میرسه که مامانو ببری اینور واون ور یا نه اون موقع دیگه دوست داری کس دیگه ای رو سوار ماشینت کنی به ما محل هم نمیدی گلم باشه عزیزم تو سالم باشی من شادو راضیم عزیزم
تاریخ : 23 خرداد 1392 - 10:53 | توسط : آرمان جون | بازدید : 1013 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

آرمان وداداشی قبل از رفتن برای آب بازی

آرمان وداداشی قبل از رفتن برای آب بازی

عزیز مامان امروز 22 خرداد ماه 92 قبل از رفتن برا آب بازی این عکس و ازت گرفتم وای که چه قدر آب بازی رو دوست داری امروز محکم دستاتو میزدی تو آبای وانت وحسابی کیف میکردی گل مامان داداشت هم به تقلید تو این کارو میکرد خوشگلای مامان دوستتون دارم
تاریخ : 23 خرداد 1392 - 10:20 | توسط : آرمان جون | بازدید : 1178 | موضوع : فتو بلاگ | 3 نظر

نشستن

عزیز دلم چند وقتیه که خودت میشینی دستت رو میگیری به لبه میزها و وسایل انگار که میخوای بلند شی اما هنوز پاهای کوچولوت توانش رو نداره عزیزم وقتی بهت میگیم بگو ب ب شر.ع میکنی به ب ب گفتن قربونت برم چند وقته که وزن نگرفتی مامان نگرانه برات هر کی میبینتت میکه لاغر شدی ایشالله خدا سالم نگهت داره امید زندگیم داداش آرشام هم لاغر شده چند وقته بی اشتها شده داداشت خیلی مواظبته و دوست داره تو هم بزرگ شدی همیشه همراهش باش و دوستش داشته باش دوستتون دارم عزیزای دلم 


تاریخ : 17 خرداد 1392 - 09:25 | توسط : آرمان جون | بازدید : 953 | موضوع : وبلاگ | یک نظر

چهاردست و پا شدن

امروز 2 خرداد 1392 تو امروز تونستی چهار دست و پا شی و بری سمت چیزایی که دوست داری حالا دیگه میتونی تند تر خودتو به جاهای مختلف وبرا فضولی کردن برسونی عزیز دل مامان داداشی تو نه ماهگی تونس چهار دستو پا بشه اما تو زودتر کلمه هایی که میگی :  آغ به به بببب   اغه   امروز یه کوچولو سوار دوچرخه داداشی شدی داداشی همئ تو رو خیلی دوست داره درست مثل مامان و بابا 


تاریخ : 03 خرداد 1392 - 05:42 | توسط : آرمان جون | بازدید : 874 | موضوع : وبلاگ | نظر بدهید

دست تو دهن

دست تو دهن

عزیز دلم الان که 5/7 سن داری وزنت 600/8 هر چی ما می خوریم تو هم دلت میخواد هنوزم دندون در نیاوردی یاد گرفتی روی زمین میخزی وخودتو به وسایلی که دوست داری میرسونی یه لحظه نمیشه ازت غافل شد یه دفعه سر از زیر مبلا ومیزا در میاری شیطون شدی خوابت کم شده گلم داداشی نمیذاره زیاد بخوابی موهای داداشی رو میکشی وقتی اون کارتن نگاه میکنه ودراز کشیده س خودتو به موهاش میرسونی و موهاشو میکشی اونم میگه مامان بیا آرمان و بردار ناقلا
تاریخ : 26 اردیبهشت 1392 - 09:40 | توسط : آرمان جون | بازدید : 2881 | موضوع : فتو بلاگ | یک نظر